پینار

هیچ!

کنکور و ما ادراک ما کنکور

سلام

کنکور هم تموم شد و من هنوز تو شوک هستم

لایف استایل زندگیم عوض شده و هنوز نتونستم کنار بیام با این تغییر یوهویی

هر روز صبح این موقع داشتم شیمی میخوندم و الان حس عذاب وجدان میکنم از این که تو نت میگردم!

یا دیروز گفتم یه کم بخوابم بعد پاشم دینی مرور کنم :/

حس میکنم ناخوداگاه کتابا دارن میگن بیا مارو وردار بخون

بگذریم

کنکور از اونی که حس میکردم کم استرس تر بود برام

هرچند فیزیکش حسابی حالمو به هم ریخت و من بعد از یه سال کلاس فیزیک رفتن باید یه درصد مزخرف بگیرم!!

عمومیو که دادن از ساده بودن ادبیاتش متعجب شدم و تاسف خوردم که چرا تاریخ ادبیاتو مرور نکردم که الان شک دار هارو بیخیال نشم :(

عربیش خیلی اذیتم کرد.اون متن مزخرفشو یه عرب هم نمیتونست بخونه و ترجمه کنه چه برسه به ما!

تست های تشکیلش خیلی سخت نبود،تحلیل صرفیش هم،البته من از بقیه ش اشتباه داشتم و درصدم از درصد کانونم کمتر میشه

دینیش شوکه م کرد و منی که برا صد بسته بودم رو ناکام گذاشت

زبانش رو وقت کم اوردم چون حسابی گشنه شده بودم و داشتم میخوردم به ریدینگ اخرش نرسیدم

 دفترچه اختصاصیو دادن

ریاضیش اسون بود.من زیاد ریاضیم خوب نیست و میخواستم لااقل 30 بزنمش،ولی بیشتر زدم

فیزیکشو چون شنیده بودم مال ریاضیا سخت بود،گذاشتم اخر سر بزنم که عصبیم نکنه

زیستو زدم،شک دار نزدم ولی خب بعضی از اشتباهاتمو مطمئن بودم که درستن خخخ

زیست بد نبود و در زمان نقصانیم بر نگشتم براش.اخه هرچی نزده بودم رو مطمئن بودم بلد نیستم و اگه بزنم اشتبا میزنم!!

رفتم سراغ عشقم شیمی،وسط جلسه کنکور یهو فاز عشقولانه شد و من تستای شیمی رو زدم.چن تا تست که سخت هم نبود ولی وقت گیر بود رو گذاشتم اخر سر که البته بهش نرسیدم دوباره بزنم!!

فیزیک رو باز کردم و دست و پام میلرزید.حداقل 5 دقه از وقتمو تو فضا و غش و ضعف گذروندم

سعی کردم تستای اخر فیزیکو بزنم.البته درصدم کم میشه ولی امید دارم شیمی و ریاضیم جبرانش کنن.البته من منطقه سه عم :/

البته چن تا اشتباه خرکی هم تو فیزیک انجام دادم :( عبضی

علی ای حال گذشت

الان دعا میکن خدایا زیر 700 بیارم خواااهش میکنم :|


البته یه چیز نگرانم میکنه اونم این که خب شیمی و ریاضیش اسون بود همه ممکنه خوب زده باشن شاید این منو بالا نبره :( عاقا انصاف نبود،اون چن تا تست دیگه شیمی رو هم بلد بودم منتها فیزیک لعنتی نذاشت بش برسمممممممممممم

خدایا مزد زحمات همه رو بده مزد زحمت منو هم بده.ممنووون ♥


پ ن : مراقب کلاس ما مدیر دوره دبستانم بود.چقدر حس خوبی داشتم و حس اعتماد به نفس میکردم

پ ن : من به پررو بودن بین دوستام یه کم معروفم.رفتم شماره رو چک کردم دیدم ای بابا افتادم تو کلاس

البته کلاس خوب بود به نظرم چون بچه ها کم بودن ادم هول نمیکرد از جمعیت!!!

بعد رفتم کلاس دیدم گرمه.پنکه سقفیش هم تا ته زدم دیدم بازم گرمه

رفتم تو سالن یکی از اقایونی که جزو مسئولین بود اونجا رو صدا زدم گفتم این کلاس گرمه و پنکه جواب نمیده تازه سوالم میپرسه!!

گفت خب با همین سر کنید گفتم نههههه اگه ما کنکورمونو خراب کنیم و اینده مون خراب شه گردن شماسسسس

گفت باشه باشه

رفت یه کولر نو بعد از یه ربع اورد و گذاشت رو صندلی بعد با پارچ توش اب میریختن هر نیم ساعت یه بار :| گفت خوبه؟گفتم بلی

این که از این

موقع ورود هم بم گفتن دختر چقد مداد اوردی مدادت اگه خراب شد ما بت میدیم گفتم نهههه وقتم میره.اخه من 4 تا اتد پر کرده بودم و 3 تا پاک کن یه تراش و سه تا مداد تست و 3 تا مداد معمولی دو سر تراشیده شده داشتم خخخ :/

بعد گفت نمیتونی اینو ببری (جای مدادام،البته جا مدادی نبود چون میخواستم بذارم رو پام جا مدادی راحت نبودم ) بعد گفتم نهههه اینارو من دستم بگیرم تو دستم عرق میکنه و یهو تست میزنم پاسخ نامه م سیاه میشه بدبخت میشم و ... گفت باشه باشه

این همه خوراکی؟!بابا خودمون بهت کیک و اب معدنی میدیم ، گفتم نههههه اینا اب نیست که اینا عرق نعناس (الکی خخخ).تازه من از کیک خوشم نمیاد بیسکوییت میخورم،اگه بیسکوییت میدید نمیبرمش وگرنه میبرم.گف برو تو :/ البته این خانم اشنا بود یه خرده،برا همین پرروبازی هامو گیر نداد خخخ.پلاستیک هم نمیذاشتن ببریم البته من بردم برا چادرم ک خاکی نشه

رفتم بعد شناسنامه دادیم مطابقت داد هی انگشت زدیم.داشتم میرفتم سر کلاسم خانمه گف شناسنامه تو نمیخوای؟یادم رفته بود پسش بگیرم :/

خلاصه،همین :|

Designed By Erfan Powered by Bayan